نظامی در هفت پیکرش می فرماید:

نظامی در هفت پیکرش می فرماید:
پادشه آتشی است کز نورش
ایمن آن شد که دید از دورش
واتش او گلی است گوهربار
در برابر گل است و در بر خار
پادشه همچو تاک انگور است
درنپیچد دران کز او دور است
وانکه پیچد در او به صد یاری
بیخ و بارش کند به صد خواری
*
پادشاه همچون آتشی است که باید از دور به تماشایش بنشینی. اگر به او نزدیک شوی، در امان نخواهی بود. آتش او همچون گلی است پر گوهرکه اگر به این گل نزدیک شوی و در آغوش بکشی، خارش به تن ات فرو می رود. پادشاه به تاک انگوری می ماند که تا زمانی که از او فاصله داری،  ضرری به تو نمی رسد. اما اگر نزدیکش شوی و از سر دوستی دورت بپیچد، ریشه و بارت را خشک می کنند.
*
نعمان، سمنارِ بنّا را از بالای همان دژی که سمنار ساخته بود پایین انداخت که مبادا قصری بهتر از قصر« خورنق» بسازد.
*

ایران درّودی

نقّاشِ سرشناسِ ایرانی بود. استادِ دانشگاه در رشته هنر بود. کارگردان و نویسنده و منتقد ادبی هم بود. از پیشگامان نقّاشی معاصر ایران بود. خدا این همه زیبائی را یکجا به او بخشیده بود و من در شگفتم از مادراندش ( نامادری) او او را زشت می پنداشت.
ایران درّودی هفتم آبان سال 1400، پس از 85 سال زندگی پربار، دار فانی را وداع گفت. چقدر متاسفم که این هنرمند عزیز را دیر شناختم. به قول کریمی مراغه ای که می گوید:
ساغلیغیمدا منی یاد ائت اخوی
من اؤلندن سورا جیرما یخه وی