دوستی داشتیم که خیلی کم حرف بود. هر وقت دور هم جمع
می شدیم و می گفتیم و می خندیدیم، گوش می کرد و همراه با ما می خندید، والسلام.
وقتی از او می خواستیم قاطی ما شود و حرفی بزند، می خندید و می گفت:« تا مرد سخن
نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد.» می ترسید حرفی بزند که نسنجیده باشد و دلی
بشکند و...
اکنون وقتی بعضی از سخنانِ بعضی آدمهای به اصطلاح با سواد و با علم را می شنوم،
یاد دوست مرحومه می افتم که می گفت:« دانیشماق
گوموشدن اولسا، دانیشماماق قیزیل دان دیر / اگر سخن گفتن نقره باشد،
خاموشی طلاست.»
کسی نیست بگویدف آخر عزیزِ دل، حرف نزن تا پوچی ات آشکار نشود.
دئدیلر دانیش دئدی جامیش
دئدیلر دانیش دئدی پاف